دسته بندی سایت
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها
پر فروش ترین های فورکیا
پر بازدید ترین های فورکیا
برچسب های مهم
آمار بازدید سایت
پیوند ها
هیچ شکی نیست که خواب در زندگی افراد از اهمیت فراوانی برخوردار است. خواب به بدن نیروی تازه میبخشد، ذهن را تقویت میکند، و اگر به مدت طولانی نخوابید میتواند مرگآور باشد.
۱- روز کاری خود را بهتر و با انرژی بیشتری به پایان میرسانید.
بر اساس تحقیقات انجام شده، اگر خواب کافی نداشته باشید، ۱۱% زودتر از افرادی که خواب کافی دارند دچار خستگی میشوید. ممکن است این مقدار در طول ۸ ساعت کار روزانه زیاد به نظر نرسد، اما این مقدار زمان میتواند بهترین زمان بهرهوری روز کاری شما باشد.
۲- نسبت به امور عکسالعمل بهتر و سریعتری خواهید داشت.
بعد از دو روز بیخوابی، سرعت عکسالعمل و تمرکز شما بسیار پایین خواهد بود. اگر در محل کار خود توجه و عکسالعمل به موقع به رویدادها نداشته باشید، به طور کلی با تکالیف و وظایف کاری خود کشمکش بیشتری خواهید داشت. تا دیر وقت بیدار ماندن و تماشای تلویزیون ارزش چندانی ندارد. کمی بخوابید.
۳- برای انجام کارهایتان حال و حوصله بیشتری خواهید داشت.
زمانی که خواب کافی داشته باشید احساس بهتری خواهید داشت و این موضوع در کار شما کاملا موثر است. شما خوشحالتر و پرانرژیتر خواهید بود و زمانی که در محل کار خود پشت میزتان مینشینید آمادگی بیشتری برای رویارویی با روز کاری خود خواهید داشت.
۴- مشکلات خود را بهتر حل میکنید.
دانشمندانی مانند آلبرت انیشتین و توماس ادیسون عاشق چرت زدن بودند زیرا همواره با مشکلاتی روبهرو بودند که باید آنها را حل میکردند و خواب میتوانست کمک زیادی به آنها کند. زمانی که میخوابید مغز شما همچنان فعال است و مشغول طبقهبندی و حل کردن مشکلات است. زمانی که بیدار میشوید، مغز شما برای حل مشکلات جدید نیروی تازهای دارد و به حل مشکلات قدیمی نیز ادامه میدهد.
۵- با خلاقیت بیشتری کار خود را انجام میدهید.
زمانی که خسته هستید، ممکن است نتوانید روشهای مناسبی برای انجام کارهای خود پیدا کنید. بعد از یک استراحت خوب در شب، ممکن است به طور کامل برای یک روز کاری سخت آماده نباشید اما میتوانید خلاقانهتر با مشکلات خود روبهرو شوید و میتوانید به جای سخت کار کردن، هوشمندانهتر امور خود را انجام دهید.
۶- حافظهی قویتری خواهید داشت.
آیا پیش آمده بعد از پایان کار خود و در راه بازگشت به خانه ناگهان به یاد بیاورید که فراموش کردید کاری را انجام دهید؟ و یا در مسیر رفتن به محل کارتان بفهمید که چیز مهمی را در خانه جا گذاشتهاید؟ خوابیدن به مغز شما کمک میکند که خود را احیا کند و به شما کمک میکند تا مسائلی را که باید به خاطر بیاورید با سرعت بیشتری در مغز شما پردازش شوند.
خوابیدن اهمیت زیادی دارد. جدا از فواید خواب برای سلامتی، میتواند به شما کمک کند که بهرهوری بیشتری داشته باشید و از کار خود بیشتر لذت ببرید. نصیحت آخر ما را بپذیرید: بیشتر بخوابید!
برگرفته از: www.lifehack.org
برچسب های مهم
گوشیهای هوشمند میتوانند دلیلی برای چشم درد شما باشند. اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که روزی ۱۵۰ بار به گوشیتان نگاه میکنید، چشمانتان بهای اعتیاد شما به صفحه نمایش گوشی را میپردازد.
خیره شدن به گوشی – یا تبلت و لپ تاپ، برای مدت طولانی موجب خشکی، خارش و خستگی چشم شده و حتی دید را کاهش میدهد و ایجاد سردرد میکند.
خوشبختانه میتوانید با رعایت چند عادت ساده و سالم، فشار چشم ناشی از زل زدن به گوشی را کم کنید و به چشمان خود استراحت بدهید.
۱- پلک بزنید، و باز هم پلک بزنید.
پلک زدن (برای بیش از یک ثانیه) چشم شما را مرطوب نگه داشته و خشکی و سوزش آن را کم میکند. زمانیکه به صفحه گوشی خیره شدهایم معمولا یک سوم کمتر از حالت عادی پلک میزنیم که این امر موجب آسیب رساندن به اشکهایی میشود که محافظ چشم ما هستند. با ۱۰ بار پلک زدن در هر ۲۰ دقیقه چشمان خود را مرطوب نگاه دارید. پلک زدن به تمرکز دوبارهی چشم نیز کمک میکند.
۲- تابش را به حداقل برسانید.
اگر دستگاه هوشمند شما مجهز به شیشهی ضد تابش نیست یا از محافظ صفحهی مات استفاده نمیکنید، احتمالا در معرض انعکاس آزاردهندهای از این تابش هستید. راه حل آن آسان و کم هزینه است: یک کاور ضد بازتاب تهیه کرده و به دقت آنرا روی صفحهی گوشی بچسبانید. اثر انگشت روی این محافظ صفحه بجا نمیماند.
۳- استراحت کنید.
به نظر کار مشکلی میآید، اینطور نیست؟ اما چشمانتان قدردان این موضوع خواهند بود. احتمالا تا کنون قانون ۲۰-۲۰-۲۰ را شنیدهاید. این قانون میگوید هر ۲۰ دقیقه با نگاه کردن به جسمی در فاصلهی ۲۰ مایلی، ۲۰ ثانیه به چشمتان استراحت دهید. اینکار به ماهیچههای چشم استراحت داده و زمان کافی برای فکر کردن به اپلیکیشن بعدی را به شما میدهد.
۴- نور صفحه را تنظیم کنید.
تاریکی یا روشنایی بیش از حد صفحهی گوشی چشم شما را مضطرب کرده و در حفظ تمرکز مشکل ایجاد میکند. برای از بین بردن چنین مشکلاتی، وارد تنظیمات گوشی شده و نور صفحه را نزدیک به نور محیط تنظیم کنید. مگر اینکه در رختخواب و در محیطی بسیار تاریک باشید که در اینصورت دچار بیخوابی خواهید شد!
۵- کنتراست و سایز متن را تنظیم کنید.
کنتراست و سایز متن گوشی هوشمند تا حدودی تسکین مورد نیاز را فراهم میکند، چرا که خواندن محتوای وب، ایمیلها، قرارهای روی تقویم و هر چیز دیگری در آن راحتتر است.
۶- صفحهی گوشی را تمیز نگه دارید.
بطور معمول صفحه تلفن هوشمند خود را با یک پارچهی خشک (نه مرطوب!) تمیز کنید تا گرد و غبار، جرم، لکه و اثر انگشت از روی آن پاک گردد.
۷- گوشی را کمی دورتر نگه دارید.
باور کنید اتفاقی نمیافتد، نیازی نیست همیشه دور از شما باشد. برخی افراد گوشی خود را در فاصلهی ۲۰ سانتی صورتشان نگه میدارند. این اصلا خوب نیست! سعی کنید گوشی ۴۰ تا ۴۵ سانتیمتر دورتر از چشمانتان باشد تا به آنها استراحت بدهید. شاید اول خنده دار به نظر بیاید اما طولی نمیکشد که عادت میکنید.
برگرفته از: www.entrepreneur.com
برچسب های مهم
یک کارت ویزیت خوب باید تصویری کلی از کسب کار شما را ارائه دهد – کار آسانی هم نیست، اندازهی این کارت حدودا ۵ در ۹ سانتیمتر است. چطور امکان دارد با این فضای کم چنین مفهومی را رساند؟!
نمیتوان از این کارت انتظار داشت که کل داستان شرکت را برملا کند. کاری که از آن برمیآید ارائهی تصویری حرفهای از شرکت است که مردم بتوانند بخاطر بسپارند.
رنگ، جملهبندی و بافت کارت ویزیت در مسیر جذب و انتقال مفهوم شرکت بسیار موثر است.
هنگام طراحی کارت تجاری از عقل سلیم و احساسات ذاتی خود استفاده کنید. اگر بازار هدف شما بازیها و اسباببازیهای کودکان است، بهتر است از رنگهای اصلی روشن و نگارش کودکانه بهره بگیرید. اگر خدمات مشاور مالی ارائه میدهید، کارت تجاری شما باید قابلیت اطمینان و حرفهای بودن شرکت را نشان دهد. پس از طرحهای سنتی مثلا چاپ سیاه روی پس زمینه سفید، طوسی یا بژ استفاده نمایید.
البته طراحان حرفهای معتقدند کارآفرینان نباید خودشان به طراحی کارت ویزیت بپردازند، اما صاحبان کسبوکاری که با مشکل بودجه مواجه هستند، چارهی دیگری ندارند.
به تمام کارتهایی که دریافت میکنید نگاهی بیاندازید و از روی هرکدام که دوست دارید کپی کنید. اگر در کسبوکارهای خلاقانهای مثل برنامهریزی برای جشن و یا خردهفروشی مشغولید، احتمالا راه گریز بیشتری دارید.
بطور کلی نکات زیر را به خاطر بسپارید:
۱- لوگوی شرکت را مبنا و بزرگترین عنصر روی کارت قرار دهید.
۲- سادگی را حفظ کنید. اطلاعات زیادی را در کارت نگنجانید.
۳- کارت باید شامل اطلاعات ضروری باشد: نام شما، نام شرکت، آدرس، تلفن و شماره فکس، آدرس وبسایت و ایمیل.
۴- حروف و نگارش آن باید خوانا باشند.
۵- از یک یا دو رنگ بیشتر استفاده نکنید.
زمانیکه کارت خود را آماده کردید:
۱- همیشه به دیگران بیشتر از یک کارت بدهید (تا بتوانند در اختیار اطرافیان هم قرار دهند.)
۲- در تمامی مکاتبات خود از آن استفاده کنید.
۳- همیشه همراه خود داشته باشید و در یک جلد مخصوص نگهدارید تا تمیز و مرتب بماند.
کارتهای ویزیت نباید خستهکننده باشند. اگر صنعتی که در آن مشغول هستید فرصت کمی برای خلاقیت به شما میدهد میتوانید از ترفندهای زیر استفاده کنید:
۱- از کارتهای ۱۰*۱۸ استفاده کنید تا مانند یک بروشور کوچک تا زده شود، میتواند از جنس پلاستیک یا همراه با تصویر باشد.
۲- کارتهایی با اشکال غیرمتعارف، توجه بیشتری جلب میکنند.
۳- از درجات رنگ روشن در کارت استفاده کنید تا مطالب خواناتر باشند. کاغذهای دارای بافت و رنگی جذابیت بیشتری دارند.
۴- ترموگرافی، که در آن چاپ براق و برجسته است، جذابیت کارت را بیشتر میکند. برجسته سازی و ماشین پرس دو فرایند چاپی هستند که میتوان بکار گرفت.
برگرفته از: www.entrepreneur.com
برچسب های مهم
چه در زندگی خصوصی و چه در فضای کسبوکار همگی ما به یک ابزار کلیدی برای موفقیت نیازمندیم و آن اعتماد است. همهی ما میکوشیم تا اعتماد مردم را جلب کنیم اما به وجود آوردن این حس اعتماد کار دشواری است. خوشبختانه اقداماتی وجود دارند که با بکارگیری آنها قابل اعتماد بودن شما بیشتر نمایان خواهد شد. در اینجا به معرفی ۵ راز زبان بدن خواهیم پرداخت که به شما کمک میکنند تا اعتماد مردم را نسبت به خود افزایش دهید.
۱- ارتباط چشمی
اولین چیزی که باید در مورد جلب اعتماد افراد به خاطر داشته باشید ارتباط چشمی است. ارتباط چشمی یکی از مواردی است که ما به طور ناخودآگاه در زمانی که شخصی را ملاقات میکنیم به آن توجه میکنیم. آیا تاکنون پیش آمده که با شخصی که مدام به اطراف خود نگاه میکند و مسیر نگاهش کاملا به سمت دیگری است گفتگو کنید؟ تماس چشمی گاه و بیگاه در یک مکالمه نشانهی عدم تمایل به مکالمه، حواسپرتی و حتی عدم صداقت است. هنگام صحبت به ارتباط چشمی خوب و ثابت اهمیت دهید.
۲- صاف بایستید.
در هر موقعیتی از رهبری یک کسبوکار باشید یک سوال باید از خود بپرسید: شانههایتان را چگونه نگه میدارید؟ حالت ایستادن شما بیش از آنچه تصور میکنید اهمیت دارد. خمیده ایستادن و شانههای فروافتاده میتواند نشان دهندهی عدم اعتماد به نفس و یا عدم سعی و تلاش شما باشد. اگر میخواهید در نظر دیگران مطمئن و توانمند به نظر برسید صاف بایستید و شانههایتان را کمی به عقب متمایل کنید.
۳- بازوها را از هم باز کنید.
در مورد بازوها، به یاد داشته باشید آنها را کمی باز نگه دارید. نگه داشتن بازوها به صورت خشک و یا بردن دستها به پشت کمر موجب میشود متظاهر به نظر برسید و دست به سینه ایستادن میتواند کمی تهدیدکننده به نظر برسد. اگر مجبور شدید دست به سینه بایستید، بهتر است شل و آزاد باشد. این ژست باعث کشش بیشتر میشود و مردم راحتتر به شما اعتماد میکنند.
۴- به حرکات دستان خود توجه کنید.
اغلب مردم نمیدانند با دستان خود چه کنند. ناخن جویدن و تکان دادن انگشتان همگی علائم استرس و عصبی بودن میباشند. از انجام آنها اجتناب کنید. دستان خود را در جلو نگه دارید، ژست مناسب بگیرید، نگه داشتن دستان در وضعیت راحت و نرمال بهترین ژست خواهد بود. نکتهی دیگر که باید به آن توجه کنید دست دادن شما است، دست دادن شما باید محکم باشد نه آنقدر که فرد احساس ناراحتی کند و حتما در هنگام دست دادن به چشمان فرد نگاه کنید. یک ثانیه ارتباط چشمی و یک لبخند به همراه دست دادن شما برای ایجاد حس اعتماد بسیار مفید خواهد بود.
۵- آیینهی دیگران باشید.
احتمالا بهترین راه ایجاد اعتماد در دیگران این است که شخص بداند شما درک میکنید که او در تلاش برای انتقال چه چیزی به شماست. زمانی که به شخصی گوش میدهید انعکاس احساسات شخص را در خود نشان دهید: با تکان دادن سر اشتیاق خود را به او نشان دهید، زمانی که راجع به خبر خوبی سخن میگوید لبخند بزنید، و در هنگام شنیدن اخبار بد کمی اخم کنید. مطمئن باشید که با شخص همدلی میکنید و هنگام گوش کردن به طرف مقابل توجه خود را به او معطوف کنید. با این کار علاوه بریادگیری نکتهای از دیگران و احترام به یکدیگر، نشان میدهید که فردی شایستهی اعتماد هستید.
برگرفته از: www.inc.com
برچسب های مهم
شاید هرگز این موضوع را نمیدانستید، ولی سیمون سینک در حالت عادی فردی خجالتی است و اصلا تمایلی به صحبت کردن در جمع ندارد. او میگوید در مهمانیها سعی میکند گوشهای به دور از دیگران بنشیند و ترجیحا اصلا ظاهر نشود. با تمام این اوصاف، سیمون مجریِ سومین برنامهی پربینندهی TED بوده است.
این موضوع درمورد یک درونگرا کمی عجیب است، اینطور نیست؟ موفقیت بعیدِ سینک به عنوان یک سخنرانِ الهامبخش و یک نویسندهی پرفروش، تنها یک شانس واهی و بیمعنی نیست. این موفقیت نتیجهی ترسهاییست که سینک با آنها روبرو شد و بر آنها غلبه کرد، نتیجهی آزمون و خطا و تمرینات خستگیناپذیر وی روی صحنه و خارج از صحنهست.
با سینک دربارهی شیوهی کارش صحبت کردیم و از وی پرسیدیم که چنین جذابیتی را چطور بدست آورده، چنین اطمینان و سخنرانی قابلفهمی را چطور ارائه میدهد و چطور دیگران میتوانند به این حد از موفقیت دست یابند؟ سینک در ادامه ۷ راز خود را برای ارائهی یک سخنرانی الهامبخش، قابل فهم و سرگرمکننده در اختیارمان میگذارد.
۱- فورا شروع به صحبت نکنید.
سینک پیشنهاد میکند به محض وارد شدن روی صحنه، شروع به صحبت نکنید. وی میگوید: “بسیاری از افراد فورا شروع به صحبت میکنند و این موضوع میتواند اضطراب و نگرانی ایجاد کند.” سینک ادامه میدهد: “این امر کمی احساس ناامنی و ترس به حضار منتقل میکند.”
بالعکس، به آرامی روی صحنه قدم بگذارید. سپس نفس عمیقی بکشید، جایگاهتان را پیدا کنید، چند ثانیهای صبر کنید و بعد شروع به صحبت کنید. سینک اضافه میکند: “میدانم که اینکار وقتگیر، خستهکننده و سخت بنظر میرسد، اما به حاضرین نشان میدهد که کاملا مطمئن هستید و کنترل اوضاع را در دست دارید.”
۲- بهتر است دهنده باشید تا گیرنده.
افراد اغلب برای فروختن محصولات و ارائهی ایدههایشان سخنرانی میکنند، تا مردم در رسانههای اجتماعی آنها و محصولاتشان را شناخته و دنبال کنند، کتابهایشان را بخرند و حتی فقط آنها را لایک کنند. سینک نام “ربایندگان” را روی این افراد میگذارد و بر این عقیدهست که حاضرین میتوانند فورا دست این افراد را بخوانند و در همان لحظهی اول از اهدافشان باخبر شوند؛ اینگونه آنها عقبنشینی خواهند کرد.
سینک میگوید “ما موجوداتی کاملا اجتماعی هستیم. حتی از فاصلهای نه چندان نزدیک روی صحنه میتوان فهمید که یک دهنده هستید یا گیرنده. مردم غالبا به یک دهنده اعتماد میکنند، سخنرانی که برایشان ارزش قائل باشد، به آنها چیزهای جدیدی یاد دهد و الهامبخش آنها باشد.”
۳- با تک تک مخاطبان خود ارتباط چشمی برقرار کنید.
نگاه اجمالی و سرسری به افراد بدترین دشمن شماست. سینک معتقد است: “بنظر میرسد که به همهی افراد نگاه میکنید اما در واقع ارتباطتان را با مخاطبانتان قطع میکنید.”
اگر در بین حرفهایتان به تعدادی از مخاطبان مستقیما نگاه کنید، بسیار آسانتر و تاثیرگذارتر است. تا آنجا که میتوانید به هر شخص یک جمله اختصاص دهید و به هنگام بیان آن تعمدا به وی نگاه کنید و تا اتمام آن جمله نگاهتان را برنگردانید. زمانیکه یک جمله تمام شد، به سراغ فرد دیگری بروید و به همین ترتیب ارتباطتان با افراد را تا پایان سخنرانی حفظ کنید. سینک میگوید: “مثل این میماند که با مخاطبانتان گفتگو میکنید. برایشان صحبت نمیکنید بلکه با آنها وارد مکالمه میشوید.”
این تاکتیک ارتباط عمیقتری بین شما و مخاطبتان ایجاد میکند و باعث میشود همهی افراد حاضر در مکان آن را احساس کنند.
۴- آرام صحبت کنید.
ناآرامی و دستپاچه شدن تنها موجب تندتر شدن ضربان قلبتان نمیشود بلکه موجب تسریع در ادای کلمات میشود. اما خوشبختانه حضّار بسیار صبور و بخشنده هستند.
“آنها موفقیت شما را میخواهند، اما هرچه بیشتر عجله کنید، بیشتر توی ذوقشان میخورد. اگر آرام پیش بروید و در این بین نفسی تازه کنید، آنها منتظرتان خواهند ماند و این لحظه شگفتانگیز است.”
“شگفت انگیز است که بتوانید روی صحنه بایستید و آنقدر آهسته صحبت کنید بطوریکه هر کلمه با تاخیر ادا شود و دیگران مجبور باشند منتظر… کلمهی…. بعدیتان… بمانند.” اینکار واقعا موثر است.
۵- مخالفان را نادیده بگیرید.
به افرادی که چین به ابروهایشان میاندازند، دست به سینه مینشینند و سرشان را به نشانهی عدم تایید تکان میدهند، توجه نکنید. در عوض، روی حامیان و طرفدارانتان تمرکز کنید- افرادی که مجذوب صحبتهایتان هستند، از اجرایتان لذت میبرند و سرشان را به نشانهی تایید تکان میدهند. این افراد باعث ایجاد اعتماد به نفس و آرامش بیشتری در شما میشوند تا اینکه بخواهید وقتتان را بابت متقاعد کردن مخالفانتان تلف کنید.
۶- اضطراب را به هیجان تبدیل کنید.
سینک این ترفند را از بازیهای المپیک یاد گرفت. چند سال پیش وی متوجه شد گزارشگرانی که قبل و بعد از بازیهای المپیک با ورزشکاران مصاحبه میکردند، یک سوال متداول از آنها میپرسیدند: “مضطرب بودی؟” و جواب تمام آنها این بود: “نه، هیجانزده بودم”. علائم اضطراب و تشویش دراین ورزشکاران دیده میشد -دستان مرطوب، تپش قلب و اعصاب متشنج- ولی آن را به شکلهای دیگری همچون اثرات جانبیِ هیجان و نشاط نشان میدادند.
زمانی که آن بالا روی صحنه هستید، احتمالا همین حالات را تجربه میکنید و از نظر سینک در این لحظه باید به خودتان بگویید: “من مضطرب نیستم، فقط هیجانزدهام.”
سینک میگوید: “انجام اینکار اثر معجزهآسایی دارد که به تغییر نگرشتان کمک میکند”.
۷- پس از اتمام سخنرانی، تشکر کنید.
تشویق یک هدیه است و وقتی هدیهای دریافت میکنید، تشکر تنها راه برای نشان دادن میزان خرسندی و رضایت شما از آن است. به همین خاطر سینک همیشه سخنرانیهایش را با این کلمهی ساده اما قدرتمند به پایان میرساند: متشکرم.
سینک میگوید: “آنها وقتشان را در اختیار شما گذاشتند و شما را تشویق و تمجید کردند، این یک هدیه است و شما در مقابل باید سپاسگزار باشید.”
برگرفته از: www.entrepreneur.com
برچسب های مهم
مشتریان به دلایل مختلفی عصبانی یا خشمگین میشوند – برخی توجیه پذیر و منطقی و برخی نه. از آنجایی که شما برای خدمت به مشتری کار میکنید، احتمالا گاه و بیگاه با افراد خشمگین نیز برخورد خواهید داشت. این چگونگی برخورد شما است که بین مشتری راضی و آنکه قسم خورده دیگر سراغ شما نیاید، تمایز ایجاد میکند.
در اینجا چند نکته برای رویارویی با یک وضعیت پر تنش و حل و فصل آن برای شما ارائه میشود:
۱- آرام باشید. وقتی مشتری شروع به فریاد زدن کرد و یا به هر طریقی گستاخی میکند، از اینکه مثل خودش رفتار کنید چیزی حاصل نمیشود. در واقع این عکسالعمل خشونت را تشدید مینماید. خودتان را کنترل کنید، حتی اگر انتقاد و توهین مشتری شما را عصبانی کند.
۲- موضوع را شخصی نکنید. فراموش نکنید که مشتری از شما عصبانی نیست، از عملکرد محصول شما یا کیفیت خدماتی که ارائه میدهید ناراضی است. احساسات شخصی شما ربطی به این موضوع ندارد.
۳- از مهارتهای گوش دادن استفاده کنید. اولین چیزی که مشتری عصبانی میخواهد خالی کردن خودش است. بدین منظور نیاز به یک گوش شنوا دارد، چه بخواهید چه نخواهید، آن گوش شنوا شما هستید. صبورانه گوش دادن تا جاییکه مشتری احساس کند شکایتش اذعان شده، موقعیت را آرام میکند. به آنها گوش دهید. وقتی صحبتشان تمام شد، آنها را خلاصه کرده و هر چیزی که شکایتش را روشنتر میسازد، از او سوال کنید. در این موقعیت زبان بدن بسیار کارساز است. ارتباط چشمی برقرار کنید، بایستید یا صاف بنشینید. دست به سینه نباشید و نشان دهید که چقدر به مشکلشان توجه میکنید.
۴- همدردی کنید. بعد از اینکه مشتری خودش را خالی کرد، میخواهد بداند که آیا شما متوجه منظورش شدهاید و احساسش را درک میکنید یا خیر. با تجربهی ناخوشایند مشتری همدردی کنید. احترام و درک مشتری در آرام کردن اوضاع نقش اساسی دارد.
۵- به آرامی عذرخواهی کنید. مهم نیست که شکایت مشتری به حق باشد یا نه، اگر میخواهید مشتری وفادار بماند باید برای مشکلی که دارد از او عذرخواهی کنید. جملهی ساده و بیپردهای که آنها نیاز دارند این است “متاسفم که از محصول (خدمت) ناراضی هستید. اجازه دهید ببینیم برای حل مشکل شما چه کاری میشود انجام داد.”
۶- بدنبال راه حل باشید. زمانیکه دلیل ناراحتی مشتری را متوجه شدید، باید راه حل ارائه دهید. از او بپرسید که میخواهد چه کاری برایش انجام دهید و بدنبال پاسخی واقعگرایانه برای مشکلش باشید. در بیشتر موارد، تمام چیزی که مشتری انتظار دارد همین است -که نهایتا منجر به سطوح مختلف رضایت او میشود.
۷- چند دقیقهای را به خودتان اختصاص دهید. پس از حل مسئله خوب است که زمانی را به خودتان اختصاص دهید. حتی اگر مشکل را به حرفهای ترین روش ممکن حل کرده باشید، باز هم برایتان استرسزاست. بجای اینکه اجازه دهید این استرس در وجودتان رخنه کند، کمی قدم بزنید، خودتان را به یک لیوان چای یا هر چه دوست دارید دعوت کنید یا با فرد دیگری که شما را میخنداند صحبت کنید. حال برای تعامل دوباره با دیگر مشتریان آمادهاید.
برگرفته از: www.forbes.com
برچسب های مهم
مرتکب اشتباه بزرگی شدید؟ پولتان را در زمینهی بازاریابی از دست دادهاید؟ این موضوع دقیقا همان اتفاقی است که در راهاندازی کسبوکارهای کوچک رخ میدهد.
ما وقت و منابع کافی نداریم تا به همه چیز با دقت فکر کنیم. بنابراین بسیاری از کارها را به طور ذاتی انجام میدهیم. گاهی همه چیز خوب پیش میرود و گاهی نه، علیالخصوص اگر آن کار مربوط به بازاریابی یا مارکتینگ باشد.
اما نگران نباشید. شما تنها نیستید. من سه نفر از برندگان یک مسابقهی بازاریابی به نام کمپین Spark Plug را، که توسط بانک Capital One حمایت مالی میشد، انتخاب کردم. از آنها دربارهی اشتباهات بزرگی که در امر بازاریابی مرتکب شدند، سوالاتی پرسیدم و چنین پیشنهاداتی گرفتم:
۱- به دانستههایتان بچسبید و ندانستهها را برونسپاری کنید.
اسکات ام.بورک، رئیس کمپانی Loop Linen Service که عرضهکنندهی پارچههای کتان و لباسهای فرم است و خدمات خود را به بخشهایی از لوئیزیانا و میسیسیپی ارائه میکند، بر این امر واقف شد که در دنیای تخصصی شدهی امروز، یافتن یک شریک در امر بازاریابی بسیار پراهمیت است.
این کمپانی بمدت چند سال از طریق چاپ تبلیغات از جمله کمپانیهای موفق بشمار میرفت اما باید با اینترنت و دنیای مجازی همگام میشد. درنتیجه تلاش کرد تا چندین وبسایت محلی و خدماتی در زمینهی بهینهسازی موتور جستجو راهاندازی کند. طبق گفتههای بورک: “متاسفانه پول بیهودهای صرف ایدههای فروشندگانی شد که اولویت نخست آنها، میزان کمیسیونشان بود.”
اما بخت با وی یار بود و بورک به یک کمپانی متخصص در زمینهی بازاریابی آنلاین، خاصه صنعت کمپانی خود معرفی شد.
بورک میگوید: “این گروه پیشینهی خوبی در زمینهی کسبوکار ما داشتند، با اهدافی که برای رسیدن به آنها در تلاش بودیم و چالشهای روبرو آشنا بودند. پس از مشاهدهی بازگشت سرمایه از خدماتشان، ارتباط خود را با آنها گسترش دادیم که شامل تبلیغات دیجیتالی، رسانههای اجتماعی و دیگر پروژههای مربوط به نمایندگیها میشد. ما با نمایندگیهای مختلف در زمینهی تبلیغات و بازاریابی کار کردیم و به این نتیجه رسیدم که کار کردن با کسانی که تجربه و دانش بالا در زمینهی کار ما دارند، امری ضروری و حائز اهمیت است.”
بورک در یک اتوشویی کار میکرد و نابغهی بازاریابی نبود. بازاریابی یک تخصص است. بنابراین سعی نکنید به تنهایی در این مسیر گام بردارید، این کار اشتباه محض است.
۲- رسانههای اجتماعی میتوانند یک راه حل اساسی باشند.
میشل کوزلاک، مدیر و موسس کمپانی Arts on the Horizon پی برد که به غیر از چند آگهی تبلیغاتی آنلاین، به اندازهی کافی از اینترنت در زمینهی بازاریابی استفاده نمیکند. از آنجایی که این کار شرکتِ تئاتری-هنری کوچک مرتبط با کودکان بود، هر زمان که تصمیم به برگزاری کلاس یا اردو داشت آگهیهایی چاپ میکرد و آنها را در اطراف مهدکودکها و پیش دبستانیها توزیع میکرد.
وی میگوید: “رانندگی تا محلهای موردنظر برای توزیع برگههای تبلیغاتی بسیار وقتگیر بود و در نظر گرفتن تبلیغات آنلاین و چاپی با هم، هزینهی زیادی بهمراه داشت. و هیچگونه ترقی در این مناطق نمیدیدیم.”
پس از یک دورهی طاقتفرسا، او تصمیم گرفت تا بیشتر روی تبلیغات آنلاین کمپانیاش متمرکز شود.
“ما شروع به تقویت عملکرد در رسانههای اجتماعی علیالخصوص در فیسبوک و توییتر کردیم. سعی کردیم اطلاعات خود را به فهرست خدمات ارائه شده در منطقه و تعدادی از وبسایتهایی که فعالیتهای مختص کودکان را فهرستبندی میکردند، ارسال کنیم. از مادران وبلاگنویس دعوت کردیم تا حضور به عمل آورند و دربارهی تجربیات خود در وبلاگهایشان بنویسند. ما پی بردیم که این روش نه تنها بسیار کارآمد و کمهزینه است بلکه نتایج بهتری بهمراه دارد که از جمله میتوان به افزایش فروش بلیط و ثبتنامهای این فصل اشاره کرد.”
نادیده انگاشتن اینترنت برای کسبوکارهای کوچک میتواند یک اشتباه جدی باشد.
۳- موفقیتهای بدست آمده ضامن دستاوردهای آینده نیست.
قطعا در امر بازاریابی شرایط در گذشته و آینده برابر نیست. این چیزی بود که سییرا جورجیا، دارندهی یکی از واگنهای موادغذایی به نام Dolci Gelati در واشنگتن دیسی، به آن پی برد.
وی با داشتن یک واگن موادغذایی، تجربیات زیادی در این رویداد بازاریابی بدست آورد. اما در دوره بعد همه چیز مثل دفعه اول خوب پیش نرفت.
جورجیا میگوید: “اولین مسابقه خیلی خوب پیش رفت. برای مسابقهی بعدی سازماندهندگان پول بیشتری مطالبه کردند، محل برگزاری را تغییر دادند، تعداد واگنها را سه برابر کردند و هیچ جای نشستنی در اختیار مردم نگذاشتند. من تحقیقات درستی روی محل جدید برگزاری مسابقه انجام نداده بودم و برای تغییرات جدید طرحریزی نکردم، فقط به دلیل موفقیت در اولین مسابقه فک میکردم که سرمایهگذاری روی آن ارزشش را دارد . من بیشتر پولم را سرمایهگذاری کردم و این مایه تاسف شد. ما حتی یِر به یِر هم نشدیم. آن مسابقه یک شکست کامل بود و من متاسف بودم از اینکه بیجهت پولم را روی آن سرمایهگذاری کردم. اگر تحقیقات بیشتری انجام داده بودم و به تغییرات اعمال شده توجه بیشتری کرده بودم، میتوانستم این موضوع را پیشبینی کنم، بیشتر پرسوجو میکردم و با اطلاعات بیشتری وارد مسابقه میشدم”.
در بازاریابی فرصت استراحت وجود ندارد. خوب پیش رفتن کارها در گذشته لزوما به این معنا نیست که در آینده هم همانطور خواهد شد. پس همه چیز را خوب بررسی کنید.
میبینید؟ این افرادِ باهوش، برندگان یک کمپین بازاریابی و صاحبان کسبوکارهای موفقی هستند، اما درست مثل همهی ما دچار اشتباه شدهاند.
برگرفته از: www.entrepreneur.com
برچسب های مهم
آیا شما یک فرد درونگرا هستید و دنیای کسبوکار برایتان تهدیدآمیز است، اهل ملاقات و جلسه، رویدادهای شبکهای و سخنرانیهای جمعی نیستید؟ چگونه میخواهید بر این چالشها غلبه کرده و موفق شوید؟
اگر شما نیز یک فرد درونگرا باشید میدانید که دنیا به سمت افراد برونگرا متمایل است. طبق آمار مجله “روانشناسی امروز”، بین ۱۶ تا ۵۰ درصد جمعیت درونگرا هستند. اما با توجه به شغلها و موقعیتهای اجتماعی فراوانی که متوجه برونگراهاست، شاید فکر کنید که این آمار خیلی کمتر است.
حتی اولین تجربهها به ما میآموزند برای مورد توجه بودن باید برونگرا بود. برای مثال، بیشترین توجه در مدرسه اغلب متوجه کدام دانش آموزان بوده است؟ مسلما دانش آموزان ساکت و آرام ردیف عقب نبودهاند.
همین امر در “بزرگسالی” هم صدق میکند. وقتی افراد برونگرا بیشتر در ارتباط با مردم و فعالیتهای مختلف باشند بیشتر رشد میکنند و در به اشتراک گذاشتن افکار و عقایدشان راجع به هر موضوعی سریعتر عمل میکنند. از طرف دیگر افراد درونگرا اغلب ترجیح میدهند برای مدت کوتاهتری بین مردم باشند و تا تمام جوانب یه مسئله را نسنجند نظر نمیدهند. فکر میکنید کدام یک از این دو گروه در رویدادهای ارتباطی، جلسات کاری و تجمعهای بزرگ اجتماعی راحت تر هستند؟ کاملا واضح است!
پس یعنی برای افراد درونگرا دستیابی به موفقیت غیرممکن است؟ البته که نه! مهم این است که بدانید بعنوان یک فرد درونگرا چه مهارتها و تواناییهای خاصی ارائه میدهید.
ما در ادامه به شما ۸ روش موفقیت (شخصی و حرفهای) را ارائه میدهیم.
۱- با افراد همفکر خود بطور آنلاین ملاقات کنید.
افراد برونگرا در محیطهای جدید حرفهای و اجتماعی پیشرفت میکنند، درحالیکه برای درونگرایان رویدادهای شبکهای کسبوکار یا مهمانیهای مختلف کابوس به حساب میآید. این بدان معنا نیست که این افراد غیراجتماعی، خجالتی یا عجیب و غریب هستند، در واقع، بیشتر درونگرایان در گفتگوهای عادی عالی هستند زیرا به خوبی گوش میدهند و مشکلات را از چشمانداز دیگری میبینند.
مشکل اینجاست که وقایع و رویدادهای اجتماعی بزرگ، افراد درونگرا را خسته میکند و این موضوع حتى در مورد افراد درونگرایی که از حضور در جمعهای کوچک لذت میبرند نیز صدق میکند.
به همین دلیل، از اینکه برخی از ارتباطات خود را از طریق شبکههایی مثلا رسانههای اجتماعی یا گروههای دوستانه انجام دهید نترسید. این امر به شما کمک میکند تا افراد با خصوصیات فکری مشابه خود را پیدا کرده و با آنها ملاقات کنید و از زمانی که باید برای پیدا کردن آنها در زندگی واقعی صرف کنید، میکاهد.
۲- نوشتهها دوست شما هستند.
اگر شما فردی درونگرا هستید، به احتمال زیاد با بیان احساستان در حالت نوشتاری نسبت به گفتاری راحت ترید. درحالیکه برونگراها دوست دارند بلند فکر کنند، شما ترجیح میدهید قبل از در میان گذاشتن نظر و عقیدهتان با دیگران به دقت موضوع را بررسی کنید.
با نوشتن افکارتان قبل از جلسات یا دورهمیها از این قضیه به نفع خود استفاده کنید. در شرایط حرفهای یادداشتی از رئوس مطلب را همراهتان داشته باشید.
۳- نسبت به تواناییهایتان واقعبین باشید.
برای یک آدم برونگرا جای تعجب نیست که پس از یک روز کاری با دوستانش دور هم جمع شوند و خوش بگذرانند. اما افراد درونگرا در پایان روز حسابی خسته میشوند و فقط میخواهند به خانه رفته و خستگی در کنند.
در برابر پذیرش دعوتهای کاری و اجتماعی واقعبین باشید. بجای برنامهریزی برای رویدادهای اجتماعی در طول هفته، قبول کنید که از تعاملات اجتماعی آخر هفته بیشتر لذت میبرید. همچنین بجای اینکه در تمام رویدادهای کاری شرکت کرده و خودتان را حسابی خسته کنید، یک یا دو مورد را که فکر میکنید اهمیت بیشتری دارد انتخاب کنید و بقیه را کنار بگذارید.
۴- (گهگاهی) خارج از محدودهی آرامش خود قدم بردارید.
متاسفانه موقعیتهای بسیاری وجود دارد که در آن توسط افراد برونگرا احاطه میشوید. وقتی در چنین شرایطی هستید خیلی مهم است که تسلیم نشوید و اجازه ندهید که تنها دیگران صحبت کنند.
خودتان را ملزم کنید تا سخنرانی در جمع و مهارتهای مکالمه بدون آمادگی قبلی را تمرین کنید چرا که در تمام زمینههای زندگی به دردتان میخورد و به شما اعتماد به نفس کافی میدهد تا در زمان نیاز از محدودهی آرامش خود خارج شوید.
۵- روی نقاط قوت خود تمرکز کنید.
با اینکه درونگرا بودن در دنیایی پر از افراد برونگرا ضرر محسوب میشود، اما نکتهی اصلی نقاط قوت فرد است. شما بعنوان یک فرد درونگرا، مستعد فراگیری سریع اطلاعات هستید (چون خوب گوش میدهید)، در تعاملات گروهی هوشیار باشید و چیزهایی که دیگران نمیبینند را شما ببینید.
هر جا که ممکن است از این مهارتها به نفع خودتان استفاده کنید. از نقاط قوت ناشی از درونگرا بودن آگاه باشید و و بر بهبود و توسعهی آنها تمرکز نمایید.
۶- اجازه ندهید افراد برونگرا شما را ساکت کنند.
افراد درونگرا زیاد به جلب توجه دیگران تمایل نشان نمیدهند. مثلا در یک جلسهی کاری، شاید ترجیح بدهند عقب نشسته و تمام افکار، نظرات و اطلاعات را جذب نمایند.
بعنوان یک درونگرا اگر نظر و ایدهای داشته باشید این حق شماست که شنیده شوید. شاید صدای شما به بلندی نفر کناریتان نباشد، اما عقایدتان ارزش بیان کردن را دارند. با بلند کردن دست و گفتن “من یه نظری دارم” توجه دیگران را به خود جلب کنید.
۷- تظاهر کنید.
روزی با یکی از شرکای تجاری صحبت میکردم که در زندگیش به یک نقطهی عطف رسیده بود. فردی درونگرا که پس از یک جلسهی کاری ناموفق و اینکه نتوانسته بود نظرش را عنوان کند، تصمیم مهمی مبنی بر تغییر زندگیش گرفته بود: اینکه در موقع لزوم برونگرا باشد.
از آن روز به بعد، وقتی که میدانست از اینکه نظرش را بیان نکند پشیمان خواهد شد، تظاهر میکرد. البته میگفت که هنوز هم از جلب توجه دیگران احساس راحتی ندارم اما هم اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردهام و هم در مواقع لزوم نظر و دیدگاهم را عنوان میکنم.
۸- برای کسب موفقیت، شغلی را انتخاب کنید که با خلق و خوی شما سازگار باشد.
بیایید واقع بین باشیم، مشاغلی وجود دارند که برای تمام شخصیتها مناسب نیستند. بجای اینکه شخصیت خود را با کارتان همساز کنید، به کاری مشغول شوید که ویژگی درونگرایی شما در آن یک دارایی محسوب شود.
شغلهایی که به جزییات توجه میکنند، به مهارتهای شنیداری قوی نیاز دارند و برای استقلال داشتن در کار ارزش قائلند نمونههایی از این شغلها میباشند. مشاغلی که ارتباطات قوی شبکهای و سخنرانی در جمع را میطلبند گزینههای زیاد جالبی نیستند.
بجای اینکه انرژی خود را صرف جنگیدن با خلق و خویتان کنید، شغلی پیدا کنید که برای نقاط قوت، صفات و مهارتهای منحصر بفردتان ارزش قائل باشد.
در دنیایی که به نظر به برونگرایی اهمیت بیشتری داده میشود، درونگرا بودن نوعی چالش به حساب میآید. اما شناخت نقاط قوت و تواناییهایی که ناشی از این خصلت است در موقعیتهای حرفهای یک برگ برنده است.
برگرفته از: www.inc.com
برچسب های مهم
به عنوان یک کارآفرین، دیدن مشکلات به شکل یک چالش در ژن ما وجود دارد. چالشها، فرصت ایجاد یک کسبوکار و حل کردن مشکلات را در اختیار ما قرار میدهند.
همیشه بعد از شنیدن صحبتهای افراد در زمینهی استارتاپها و ایدههای جدید و برنامههای بینظیر کاری، از آنها یک سوال همیشگی میپرسم: چه کس دیگری در این زمینه فعالیت میکند؟ و جواب این افراد هم همیشه یک پاسخ همیشگی است: “ما تک هستیم و در نوع خود بینظیر و هیچ رقیبی نداریم. به همین خاطر است که این ایده بسیار عالی است!”
نداشتن رقیب لزوماً چیز خوبی نیست، به خصوص که در سراسر جهان میلیونها کارآفرین وجود دارند که روی کشف فرصتهای شغلی بالقوه تمرکز کردهاند. اگر شما چنین کسبوکاری دارید چرا دیگران نیز آن را انجام ندهند؟ داشتن یک رقیب چیز خوبی است و اگر رقیب شما بزرگتر باشد برای شما مفیدتر است!
برای مثال دو اپلیکیشن پریسکوپ و میرکت را در نظر بگیرید، آنها به تازگی وارد بازار شدهاند و انقلابی در ارسال ویدیوهای زنده به پا کردهاند. این دو اپلیکیشن تقریبا به طور همزمان وارد بازار شدند، و برای به دست آوردن عنوان بهترین و بزرگترین صنعت با هم رقابت میکنند.
داشتن رقیب بنا بر دلایلی برای یک کسبوکار مفید است:
۱- تنش
مانند یک مسابقه، تنش برای کسب و کار نیز مفید است. این موضوع باعث میشود افراد در مورد چیزهایی که به آن تمایل ندارند، صحبت کنند. زمانی که شما با یک کمپین بازاریابی بسیار موفق مواجه میشوید رقابت شما آغاز میشود، شما سه راه پیش رو دارید: موافق بودن، تغییر کردن یا مردن.
تنش راه را برای تفکر خلاقانه هموار میکند که خود موجب پیشروی به سوی یک موفقیت بزرگ در کسبوکار میشود. وجود تنش باعث ایجاد قدرت اراده میان اعضای تیم میشود تا خود را بالا و بالاتر بکشند.
۲- نوآوری
اگر شما در زمینهی فعالیت و صنعت خود تنها هستید و رقیبی ندارید احتمالا شانس اینکه راحتطلب و از خودراضی شوید زیاد است. به محض اینکه دچار رخوت و تنآسایی شوید، نوآوریها کاهش مییابند واین عامل میتواند موجب هجوم مشکلات و یا حتی از بین رفتن شرکت شما شود.
وقتی در حرفهی شما رقیب وجود داشته باشد، همواره به دنبال این هستید که از آنها پیشی بگیرید و در مقامی بالاتر از آنها قرار بگیرید. این نوع رقابت نوآورانه میتواند یک صنعت را به جلو سوق دهد و باعث میشود کسبوکار شما دیده شود زیرا مدیران متفکر نوآوری را در کار خود مورد توجه قرار میدهند.
۳- خدمات مشتریان
فرض کنید فروشگاه A و فروشگاه B هر دو دقیقاً یک محصول را میفروشند و هر دو در یک خیابان واقع هستند اما فروشگاه A مشتریان قابل توجهتری دارد و رفت و آمد به این فروشگاه بیشتر است، علت چیست؟ این فروشگاه میداند که برای موفق شدن باید در همه چیز صد در صد از رقیب خود بهتر باشد که این شامل ارائه خدمات به مشتریان نیز میشود.
ارائه خدمات بهتر به مشتریان میتواند عاملی تعیین کننده در یک کسبوکار باشد. تلاش کنید نه تنها در صنعت خود بلکه در عرضه خدمات به مشتریان نیز بزرگترین باشید.
۴- اعتبار
وجود رقابت بیشتر در صنعت شما باعث بهتر شدن نظر خریداران نسبت به محصولات شما میشود.
فیت بیت یک مثال عالی در این مورد است. در ابتدا افرادی پذیرای فیت بیت شدند ولی کسی نمیدانست که این شرکت واقعا چیست. زمانی که رقبایی همچون نایک وارد این عرصه شدند، اعتبار فیت بیت بیاندازه زیاد شد و به موقعیت ممتازی که در این زمینه داشت کمک کرد.
اولین نفر در بازار بودن یک چیز است و تنها بودن در بازار چیز دیگر.
شما باید بزرگترین و بهترین رقیب را درحوزهی فعالیت خود داشته باشید زیرا میخواهید در کسب و کار خود بزرگترین و بهترین باشید. زمانیکه مشکلی پیش میآید عصبانی نشوید و به کار خود ادامه دهید به خصوص اگر مشکل در مورد رقیبتان باشد.
برگرفته از: www.entrepreneur.com
برچسب های مهم
صاحبان کسبوکار اغلب برای پیدا کردن برنامهنویسان با استعداد و با تجربه مشکل دارند به ویژه اگر حقوقها در چهارچوب یک بودجهی مشخص باشد. با توجه به این واقعیت که بیشتر کار یک برنامهنویس پشت کامپیوتر انجام میشود پروسهی استخدام آنها پیچیدهتر است.
فراتر از دانستن زبان برنامهنویسی برای انجام کار، نکاتی وجود دارد که توجه به آنها در هنگام استخدام یک برنامهنویس خوب ضروری است.
ویژگیهای یک برنامهنویس خوب عبارت است از:
۱- مهارتهای فنی موثر
اشتباهی که بسیاری از مدیران منابع انسانی مرتکب آن میشوند استخدام بر اساس لیست نیازمندیها است. به جای درخواست سه سال سابقه کار C++ و یک سال سابقه کار جاوا، رویکرد وسیعتری نسبت به استخدام برنامهنویس داشته باشید. یک برنامهنویس که علاوه بر زبانهای برنامهنویسی پیشین، زبانهای نوین این رشته را نیز به گواهینامهی خود اضافه کرده است میتواند گزینهی بسیار مناسبی باشد زیرا تجربیات این فرد میتواند پایه و اساس عملکرد بهتر او در زمینههای دیگر برنامهنویسی باشد.
پرسش نمونهی مصاحبه: تجربهی کاری خود را در مورد زبانهای برنامهنویسی مختلف تعریف کنید.
۲- میل به یادگیری
تکنولوژی همواره در حال پیشرفت است، مهارتها و تواناییهای یک برنامهنویس بعد از گذشت چند سال قدیمی خواهد شد. بسیار مهم است که به دنبال برنامهنویسی باشید که علاقهمند به پیگیری آخرین اطلاعات و مشتاق شرکت در فرصتهای آموزشی قابل دسترس باشد.
پرسش نمونهی مصاحبه: برای به روز نگه داشتن مهارت برنامهنویسی خود چه میکنید؟
۳- مهارتهای تشخیص خطا
کدنویسی بخشی از کار یک برنامهنویس است. زمانی که نرمافزار آن طور که انتظار میرود کار نکند، از برنامهنویس انتظار میرود که ریشهی مشکل را سریع تشخیص دهد. به جای اینکه ساعتها بدون آگاهی برنامه را تغییر بدهید، به دنبال برنامهنویسی باشید که ترجیح میدهد کدهای خود را به دقت بررسی کند و موارد احتمالی را چک کند تا بتواند علت مشکل برنامه را پیدا کند.
پرسش نمونهی مصاحبه: چگونه خطاها را در کدهای خود برطرف میکنید؟
۴- سازگاری با محیط کار
برخی از برنامهنویسان نیاز به فضایی ساکت برای تمرکز بر روی کار خود دارند و برخی دیگر در فضاهای شلوغ راحت کار میکنند. روحیهی شخصی هر فرد نقش مهمی در بهرهوری وی دارد، بنابراین بهتر است نسبت به محیط محل کار خود کاملا صادق باشید تا بعد از استخدام برنامهنویس به مشکل بر نخورید.
پرسش نمونهی مصاحبه: محیط کار ایدهآل خود را توصیف کنید.
۵- اشتیاق به کار
در حالی که ساعت کاری نرمال برنامهنویسان همان ۸ ساعت است اما مدیران منابع انسانی مایل هستند افرادی را به کار بگیرند تا در صورت نیاز با رضایت خودشان ساعات بیشتری را کار کنند. این افراد را در مصاحبه میتوانید از روی علایق خارجی آنها شناسایی کنید. برنامه نویسان واقعی عموما خود را “خوره کامپیوتر” میدانند.
پرسش نمونهی مصاحبه: سرگرمیهای شما چیست؟
۶- حفظ خونسردی در موقعیتهای پر استرس
برنامهنویسی میتواند حرفهای پر استرس باشد. وقتی در آخرین لحظات مشکلی پیش آید و زمان کافی وجود نداشته باشد، فرد دچار استرس زیادی میشود. برنامهنویس ایدهآل کسی است که موقعیتهای پر استرس را مدیریت کند و در آن شرایط قادر به ادامه و انجام کار باشد.
پرسش نمونهی مصاحبه: تصور کنید تحت استرس زیادی هستید و اپلیکیشن شما کار نمیکند، چه کار میکنید؟
۷- مهارت ارتباط با مردم
از برنامهنویسان انتظار نمیرود که مهارت سنگین خدمات به مشتریان را کاملا بلد باشند. میتوان درک کرد که این افراد تمام روز روبه روی یک کامپیوتر مشغول کار هستند اما لازم است آنها با مدیران، همکاران و مشتریان ارتباط داشته باشند، بنابراین توانایی همکاری با دیگران بسیار مهم است. بهتر آن است که از برنامهنویسان خواسته شود که گاهی در جلسات با مشتریان شرکت کنند و به آنها توضیح دهند که یک سیستم چطور کار میکند.
پرسش نمونهی مصاحبه: به زبان ساده توضیح دهید که اپلیکیشن مورد علاقهتان چگونه کار میکند طوری که یک فرد غیر حرفهای نیز آن را درک کند.
۸- تنبلی
لری وال، نویسندهی کتاب زبان برنامهنویسی پرل، سه ویژگی یک برنامهنویس خوب را توصیف میکند: تنبلی، بیصبری و گستاخی. تنبلی به نظر خصوصیت خوبی برای یک برنامهنویس نیست اما مدیران IT میگویند اگر میخواهید بهترین راه را برای انجام کاری پیدا کنید در مورد آن از یک شخص تنبل سوال کنید. شانس بسیاری وجود دارد که شخص تنبل سریعترین و بهترین راه را پیدا کند. برنامهنویسان یک شرکت اغلب قادرند راهی برای اتوماتیک کردن پروسهها و صرفهجویی در زمان و پول پیدا کنند.
پرسش نمونهی مصاحبه: در مورد زمانی صحبت کنید که با اتوماتیک کردن یک مرحله در زمان صرفهجویی کردید.
۹- چشم انداز کاری
ممکن است زمانی که مشغول خلق یک نرم افزار هستید حواستان از هدف اصلی کمی منحرف شود. برنامهنویس موفق تمرکز کاری ویژهای دارد که به او اجازه میدهد فراتر از اپلیکیشن در حال ساخت را ببیند. یک برنامهنویس متمرکز بر روی کار، ایدههایی را برای اپلیکیشنهای جدید پیشنهاد میکند که میتوانند عملکرد آنها را افزایش دهد.
پرسش نمونهی مصاحبه: آیا تاکنون پیشنهادی دادهاید که پروسهی یک کار را بهبود داده باشد؟
۱۰- توانایی برنامهریزی
به جای پرداختن به یک کار جدید، یک برنامهنویس خوب ابتدا راجع به محصول نهایی مطلوب فکر میکند، او قبل از تایپ اولین خط از کدها، ابتدا ساختار برنامه را طراحی میکند.
پرسش نمونهی مصاحبه: دیدگاه خود را نسبت به یک طرح جدید بیان کنید. ابتدا چه میکنید؟
۱۱- توانایی مدیریت شکستها
برنامهنویسان به ندرت در اولین تلاش به مقصود خود میرسند. در حقیقت، شکست یک امر مسلم است. مهم است که برنامهنویسانی را پیدا کنید که خطاها و اشتباهات را نه بعنوان یک شکست بلکه یک چالش بینند. مقاومت در این شغل بسیار مهم است، همچنین باید قادر باشند اگر لازم شد دوباره شروع کنند حتی بعد از چندین ساعت کار.
پرسش نمونهی مصاحبه: آیا تاکنون برایتان پیش آمده که ساعتها زمان صرف یک کد کنید، و متوجه شوید که اشتباه بوده است. در این موقعیت چه میکنید؟
۱۲- روحیهی کار تیمی
یک برنامهنویس به ندرت به تنهایی کار میکند حتی اگر تنها سازنده و گردانندهی یک شرکت باشد. توانایی کار کردن با برنامهنویسان، کاربران شرکت، کارمندان فروش و بازاریابی برای برنامهنویسان بسیار با اهمیت است.
پرسش نمونهی مصاحبه: تجربهی یک کار تیمی خود را شرح دهید.
۱۳-تمایل به انجام تحقیق
زبان برنامهنویسی تنها بخشی از این کار است. سازنده و گردانندهی یک شرکت باید در مورد صنایع ویژه کسب دانش کند تا بتواند برنامههایی طراحی کند که برای کارمندان و مشتریانش موثر باشند.
پرسش نمونهی مصاحبه: دربارهی زمانی بگویید که مجبور بودید در مورد یک کسب و کار خاص اطلاعات به دست آورید؟ تحقیق خود را چگونه انجام دادید؟
۱۴- به ضربالعجلها احترام بگذارید.
بیشتر برنامهنویسان روی پروژههایی کار میکنند که مشمول ضربالعجل هستند. اگرچه مهم است که مدیران درک کنند که برای کدنویسی یک اپلیکیشن جدید و یا تعمیر اپلیکیشن قبلی زمان منطقی در نظر بگیرند، اما برنامهنویسان نیز باید به مهلت ضربالعجل احترام بگذارند. بسیار مهم است که یک کارمند هر کاری که میتواند انجام دهد تا کار در مهلت مشخص شده انجام شود.
پرسش نمونهی مصاحبه: زمانی را توصیف کنید که در یک مهلت تعیین شده باید کاری را به پایان میرساندید.
پیداکردن یک برنامهنویس مناسب کار آسانی نیست، به ویژه اگر در زمینهی برنامهنویسی دانش کافی نداشته باشید. یکی از راههایی که به شما کمک میکند تا شخص مناسبتری را استخدام کنید این است که در هنگام مصاحبه از یکی از برنامهنویسان خود دعوت کنید شما را همراهی کند. آنها به شما کمک میکنند و سوالاتی را میپرسند که شما نمیدانستید چگونه باید بپرسید.
برگرفته از: www.entrepreneur.com
برچسب های مهم
ما زمان زیادی را صرف وبگردی در اینترنت میکنیم پس بهتر است ترفندهایی را برای زندگی آسانتر بیاموزیم. در ادامه همه چیز از میانبرهای مرورگر گرفته تا اپراتورهای موتور جستجو را برایتان ارائه دادهایم تا هر کاری را راحت تر انجام دهید.
از ترفندهای زیر استفاده کنید تا همچون هکرها وبگردی کنید.
۱- تبی را که تصادفا بستهاید مجددا باز کنید.
برای سیستم عامل Mac OS از Command+Shift+T و برای ویندوز از Ctrl+Shift+T استفاده کنید. این راهکار برای مرورگر chrome و firefox عملی است. وقتی در حال مقایسهی محصولات در وبسایتهای رقیب هستید و تصادفا یکی از تبها را میبندید، این ترفند بسیار کارساز است.
۲- با پنجره ناشناس (incognito window) همزمان از دو اکانت گوگل استفاده کنید.
برطبق آمار مایکروسافت در سال ۲۰۱۱، آمریکاییها بطور میانگین هرکدام ۳ اکانت ایمیل دارند. احتمالا، این آمار تاکنون بالا رفته است. چند سال قبل، گوگل تمام محصولاتش را در دسترس یک نام کاربری قرار داد. یعنی با یک نام کاربری میتوان از Gmail، Hangouts، YouTube و Drive استفاده کرد. اما اگر اکانت YouTube و Gmail با دو ایمیل متفاوت ساخته شده باشند چطور؟ بجای خروج از سیستم، از یک پنجره دیگر استفاده کنید تا همزمان در هر دو اکانت فعال باشید.
از میانبر Ctrl+Shift+N برای باز کردن پنجرهی ناشناس (incognito window) در Chrome، و یا Ctrl+Shift+P برای باز کردن پنجرهی خصوصی در Safari و Firefox استفاده کنید.
۳- از پسورد منیجرها استفاده کنید تا مجبور نباشید پسوردتان را به خاطر سپرده یا بارها تایپ کنید.
پسورد منیجرهایی مثل LastPass و Mitro روشهای عالی برای ذخیرهی زمان هستند، و برای Chrome و Firefox بعنوان پلاگین استفاده میشوند. برای بکارگیری منیجرها وارد سایتهایی مثل فیسبوک یا جیمیل شوید، منیجر از شما میپرسد که میخواهید پسورد را ذخیره کنید یا نه. این برنامه در کامپیوترهای مختلف نیز کار میکند تا بتوانید در خانه و محل کار از یک پسورد استفاده نمایید. شرکتها میتوانند اکانتی برای خود راه اندازی کنند تا تمام پسوردها در شرکت ذخیره شود و از طریق پلاگین به آن دسترسی داشته باشند چرا که پلاگین در شبکه امنیت ایجاد میکند.
۴- استفاده از دستور :site در جستجوی گوگل
تا بحال شده در محل کار در وبسایتی حسابی جستجو کرده و مطلب جالبی را پیدا کردهاید و میخواهید منتشر کنید؟ اما بعدا به سایت برمیگردید و نمیتوانید مسیر دسترسی به آن صفحه را پیدا کنید. در صفحه جستجوی گوگل از اپراتور جستجو استفاده کنید، site:website.com، تا فقط در همان سایت به جستجو بپردازید. میتوانید بعد از این اپراتور، کلیدواژههای مورد نظر خود را اضافه کنید تا صفحات سایت را محدود کند.
۵- در Chrome، اسم بوکمارک را خالی بگذارید تا فقط آیکون را نشان دهد و فضای کمتری بگیرد.
منوی بوکمارک شما هم خیلی شلوغ است؟ روی یک بوکمارک راست کلیک کرده، گزینهی edit را انتخاب کنید، سپس قسمت اسم را پاک کرده و ذخیره کنید. با اینکار فقط قسمت شناخته شده که همان لوگوی سایت است برایتان نشان داده میشود. اگر فضای بیشتری در منوی بوکمارک لازم دارید برای سازماندهی بیشتر از فولدر و پوشهبندی استفاده کنید.
۶- برای فیلتر کردن تبلیغات روی صفحه از Adblock استفاده کنید.
از تبلیغات روی صفحه مورد علاقهتان خسته شده اید؟ پلاگین Adblock را دانلود کنید تا تمام این تبلیغات را فیلتر کند.
۷- کلید command/ctrl را هنگام باز کردن لینک نگه دارید تا آن را در تب مجزا باز کند.
میخواهید لینک انتخابیتان در تب مجزا باز شود؟ هنگام انتخاب لینک در سیستم عامل Mac کلید command و در PC کلید ctrl را نگه دارید. همچنین از اسکرول روی ماوس میتوانید برای همین کار استفاده کنید.
۸- واژه یا عبارتی را که میخواهید در گوگل جستجو کنید هایلایت کرده، راست کلیک کنید و گزینهی “search in Google” را انتخاب نمایید.
براحتی هر واژه یا عبارتی را انتخاب کنید بطوریکه هایلایت شود، روی آن راست کلیک کرده و گزینهی search in google را انتخاب کنید، جستجوی گوگل در صفحهای مجزا باز خواهد شد و چند مرحله شما را جلوتر میبرد.
برگرفته از: www.lifehack.org
برچسب های مهم
همه افراد دروغ میگویند. تحقیقات نشان میدهد که ما روزانه بین ۱۰ تا ۲۰۰ بار دروغ میگوییم!
افراد به دلایل مختلف دروغ میگویند، برای مخفی کردن خطا یا خجالت، برای به دست آوردن منفعت شخصی، برای جلوگیری از کشمکش یا آسیب رساندن به احساسات شخص دیگر.
بعضی افراد برای فرار کردن از چیزی دروغ میگویند، برخی دیگر آنقدر دروغ گفتهاند که راه دیگری جز این کار نمیشناسند.
برخی از دروغها به راحتی قابل تشخیص هستند اما بعضی دیگر بسیار زیرکانه هستند و فهمیدن آنها سختتر است.
ما هیچگاه به طور دقیق نمیتوانیم بگوییم که همهی آنچه شنیدهایم درست است یا خیر، اما برای تشخیص حقیقت از دروغ چند راه حل وجود دارد.
افراد دروغگو ویژگیهای زیر را دارند:
۱- از تماس چشمی اجتناب میکنند.
۲- حالت چهرهی آنها با آنچه در حال گفتن هستند مطابقت ندارد. مثلاً، ممکن است بگویند “بله، گزارش را تمام کردهام” اما سرشان اندکی به نشانهی “نه” حرکت میکند.
۳- از رویارویی با شخص اجتناب میکنند و ممکن است سر یا بدن خود را از او برگردانند.
۴- نامفهوم سخن میگویند. به جای اینکه بگویند “من این کار را انجام ندادم” ممکن است بگویند”من همچین کاری نمیکنم.”
۵- مرتبا اعلام میکنند که حقیقت را میگویند و از عباراتی مانند “صادقانه بگویم”، “باور کنید” و غیره در مکالمات خود استفاده میکنند.
۶- زمانی که سوالی میپرسید آمادگی پاسخ دادن ندارند، معمولا کمی مکث میکنند تا بتوانند دروغ بعدی را آماده کنند.
۷- ممکن است در هنگام صحبت کردن گیج شوند و از الگوهای متداول زبانی استفاده نکنند.
۸- مرتبا صورت، گردن و یا دهان خود را با دست لمس میکنند، گوش و یا بینی خود را میخارانند و یا به طور کلی بیقرار به نظر میرسند.
البته تمام این موارد در مورد همهی افراد و در هر موقعیتی صدق نمیکند. اما با توجه به کلام و زبان بدن افرادی که با آنها صحبت میکنید، میتوانید بسیاری از این مشخصات را در صداقت گفتار و مغایرت آنها را با هم تشخیص دهید.
برگرفته از: www.inc.com
برچسب های مهم
بیشتر کارآفرینان در وجودشان حس میکنند برای این زاده شدهاند که یک کارآفرین باشند و هیچ کار دیگری آنها را راضی نمیکند. میخواهند کسبوکار خودشان را خلق کرده و پرورش دهند، چرا که سرشار از ابتکار و خلاقیتاند.
در ادامه ۵۰ عادتی را آوردهایم که نشان میدهد کارآفرینان به همین منظور بدنیا آمده اند. کدام ویژگیها را در خود میبینید؟
۱- نمیتوانند ساکت و بیکار باشند. همیشه بدنبال انجام کاری خارقالعاده هستند.
۲- همواره ایدههایی در ذهن خود دارند. بد یا خوب، جریان این ایدهها هرگز متوقف نمیشود.
۳- با دقت به نقص ایدههای دیگران اشاره میکنند. این موضوع ذاتی است.
۴- با دیدن افراد موفق شگفتزده میشوند. استیو جابز، ریچارد برانسون، مارک زاکربرگ و بیل گیتس تعدادی از قهرمانان آنها هستند.
۵- وقتی کسبوکار موفقی ببینند هیجانزده میشوند. وقتی کسبوکار موفقی میبینند لبخند میزنند، چه یک کافهی محلی باشد و یا یک سوپرمارکت.
۶- مدام به بهبود کسبوکار فکر میکنند. وقتی مشغول به کارند فقط به چگونه بهتر شدن اوضاع میاندیشند.
۷- از اینکه به آنها گفته شود چه بکنند، متنفرند. از دستور گرفتن خوششان نمیآید.
۸- عاشق یادگرفتن چیزهای جدیدند. آموزش و یادگیری همان چیزی است که بدنبالش هستند.
۹- قطعات وسایل را جدا میکنند تا طرز کار آن را ببینند. کنترل، تلفن، توستر – عاشق این هستند که عملکرد داخلی آن را بسنجند.
۱۰- ثروت را دوست دارند. پول همه چیز نیست، اما نمیتوان به آن فکر نکرد.
۱۱- به راحتی تسلیم نمیشوند. با چالشهای سختی روبرو هستند اما ادامه میدهند.
۱۲- در عادتهایشان نظم ایجاد میکنند. روالی را پیش میگیرند که به راحتی برهم نمیخورد.
۱۳- از سخت کوشی نمیترسند. به هر چیزی در زندگی ۱۰۰ درصد بها میدهند.
۱۴- آستانه ریسک بسیار بالایی دارند. هر ریسکی را نمیپذیرند اما راضی هم نمیمانند.
۱۵- با افراد زیادی ملاقات میکنند. از اینکه با افراد جدید آشنا شوند نمیترسند.
۱۶- با هر کسی ملاقات کنند شروع به صحبت میکنند. غریبهها برایشان تهدیدآمیز نیستند.
۱۷- از شکست رو برنمیگردانند. شکستهای زیادی تجربه کردهاند اما هیچگاه این شکستها آنها را از تلاش دوباره بازنمیدارد.
۱۸- مسئول بودن را دوست دارند. از مدیریت لذت میبرند.
۱۹- برای خود هدف دارند. اهداف کوچک و بزرگ زندگیشان را پر کرده است.
۲۰- هرجا بتوانند به دیگران کمک میکنند. به خوبی کردن به دیگران علاقه دارند.
۲۱- در هر کاری به چالش کشیده میشوند. از فرصتها استفاده میکنند تا خود را به چالش بکشند.
۲۲- روشهایی برای الهام بخشیدن به مردم پیدا میکنند. خود نیز الهام میگیرند.
۲۳- برای تقسیم هر کاری به اجزاء کوچکتر برنامه ریزی میکنند. برنامه ریزی پیش نیاز هرکاری است.
۲۴- به خود میبالند. آنچه هستند را دوست دارند.
۲۵- در حل مشکلات به دوستانشان کمک میکنند. در تحلیل مشکلات عالی عمل میکنند.
۲۶- وظایف را بطور موثر انجام داده و به آنها منابع اختصاص میدهند. در کار خانه و بیرون یکسان عمل میکنند.
۲۷- برای خود ضربالعجل مشخص میکنند. برایشان عذر و بهانه قابل قبول نیست.
۲۸- داستان گفتن را دوست دارند. از گفتن تجربیاتشان به دیگران لذت میبرند.
۲۹- بسیار رقابتی هستند. حتی در بازیهای کوچک از رقابت دست برنمیدارند.
۳۰- در کارها مشارکت میکنند. اگر سمت دیگر خیابان ماشینی را ببینند پیاده شده و به او کمک میکنند.
۳۱- چیزهای اضافی زندگی را حذف میکنند. اگر چیزی غیرضروری و پردردسر باشد حذف خواهد شد.
۳۲- هرجا امکانش باشد مذاکره میکنند. حقوق و وضعیت بازار تنها شروع بحث است.
۳۳- استعداد را در مردم مییابند. به دیگران برای آنچه هستند نگاه نمیکنند، بلکه به آنچه میتوانند باشند مینگرند.
۳۴- انتقادپذیرند. در رویارویی با مشکلات منطقی عمل میکنند.
۳۵- وقتی کاری از دیگران میخواهند پیگیر میشوند. فرصتها را از دست نمیدهند.
۳۶- از کارهایی که صرفا وقتشان را میگیرد اجتناب میکنند. کاری با بازیهای کامپیوتری ندارند و برای رسانههای اجتماعی وقت تلف نمیکنند.
۳۷- دیگران را به راه خود متقاعد میکنند. قدرت بیان طبیعی دارند.
۳۸- تصمیمات عاقلانه میگیرند، نه احساسی. اکثر مواقع عقل آنها بر احساس ارجح است.
۳۹- احساسات دیگران را نادیده نمیگیرند. احساس همدردی شدیدی دارند.
۴۰- در حین انجام پروژههای دلخواه زمان از دستشان درمیرود. وقتی مشغول به کاری هستند گویی زمان میدود.
۴۱- اغلب به شروع پروژههای جدید میپردازند. هر هفته ایدهی جدیدی به سرگرمیهایشان اضافه میشود.
۴۲- مکررا خانهی خود (یا ماشین یا هرچیزی) را مرتب و به روز میکنند. همیشه چیزی برای جابجایی، تعمیر یا بهبود وجود دارد.
۴۳- عاشق تکنولوژیهای جدیدند. عاشق این هستند که یاد بگیرند چطور تکنولوژی موجب بهبود در زندگی میشود.
۴۴- هرروز اخبار میخوانند. این عادت غیرقابل تغییر است.
۴۵- حریصانه کتاب میخوانند. هرکتاب نکتهای جدید پیشنهاد میدهد.
۴۶- به ندای درونی گوش میدهند. به غرایز خود اعتماد میکنند.
۴۷- به نصیحت دیگران گوش میدهند. خودشان تصمیم میگیرند اما به نظرات دیگران نیز توجه میکنند.
۴۸- در گذشته زندگی نمیکنند. در کنار اتفاقات بد به راه خود ادامه میدهند.
۴۹- برای خواستههایشان فداکاری میکنند. برای کسب موفقیتهای بیشتر نیاز به ازدست دادن برخی چیزها هست.
۵۰- هیچگاه از رویاهایشان دست نمیکشند. آرمانهایشان را جدی میگیرند، چراکه جزئی از آن هستند.
شما هم بدنیا آمده اید که یک کارآفرین باشید؟؟ اگر این عادتها را دارید زمان آن رسیده که اهدافتان را دنبال کنید.
برگرفته از: www.entrepreneur.com
برچسب های مهم
ریشهی هر کسبوکار جدید یک ایده است که یا میخواهد صنعتی را تغییر دهد و یا زندگی را برای رسیدن به هدفی بهبود بخشد (گاهی هم هر دو). اما قدرت و دوام این ایده است که امکان پذیری کسبوکار را تعیین میکند. یک ایدهی به ظاهر خوب که نقصهایی داشته باشد ممکن است بنیان سازمان را بهم بریزد، در همان حال ایدهای که شایستگیهایش بیش از کاستیهایش است ممکن است بدون توجه به آیندهی موفقش رها شود.
بدون مشاهده کاربردهای عملی و واقعی چطور میتوانید ایدهی کارآفرینی خود را بسنجید؟
“آزمونهای فکری” به شما فرصت میدهد از زوایای مختلف کسب و کار خود را تصور کرده و نقاط ضعف آن را قبل از شروع پیدا کنید. ۴ آزمون فکری زیر برای ارزیابی دوام ایدهی شما بسیار کاربردی اند:
۱- ایدهی خود را مورد انتقاد قرار دهید.
بدون توجه به اینکه چقدر ایدهتان را دوست دارید یا اینکه چقدر به نظر بی نقص میآید، آن را بشکافید. این آزمون بجای اثبات دلیل قوت و دوام ایدهی شما، بدنبال روشهای سنجش نقاط ضعف آن است.
آزمایش خود را با یک تصور قبلی شروع کنید: ایدهتان خیلی ضعیف و پر از نقص است. خود را بعنوان یک مشتری ناراضی درنظر بگیرید و تصور کنید برای پیدا کردن نقصها جایزهی نقدی به شما تعلق میگیرد. آنها را فهرست کنید. اینکار به شما کمک میکند تا نقاط ضعفی را پیدا کنید که در غیراینصورت ممکن نبود به آنها پی ببرید.
۲- ظهور یک رقیب
درحال حاضر ممکن است رقبای بالقوه زیادی برای ایدهتان در بازار وجود نداشته باشد. در این آزمون فکری، هدف شما طراحی یک برند رقیب است.
این برند برای متمایز بودن باید چه بکند؟ چطور نسخه بهبود یافته مدل اصلی باشد؟ این سوالات به شما کمک میکند برند خود را در مقابل رقبای اجتنابناپذیر تقویت کرده و یا حتی مسیر تازهای برای برندتان پیدا کنید.
خواه ناخواه رقبایی در حوزه کاری شما ظهور میکنند، پس هرچه بیشتر احتمالات را درنظر بگیرید، به نفعتان است.
۳- تست دهه
“تست دهه” یک آزمون بسیار مهم برای سنجش طول عمر ایدهی شماست. مفهوم آن این است که زندگی را یک دهه بعد از این در نظر میگیرد و کسبوکار شما را در آن جای میدهد.
برای مثال تصور کنید سال ۲۰۲۵ است و موضوعات داغ امروز دیگر مطرح نیست. دسترسی به اینترنت جهانی شده، ماشینهای بدون سرنشین در خیابانها رفت و آمد میکنند، هواپیماها بدون سرنشین شدهاند و واقعیت مجازی جدیدترین روش برقراری ارتباط است.
این مثالها تصوراتی ذهنی هستند که به شما کمک میکند دنیایی بسیار متفاوت از جهان امروزی را تصور کنید. حالا چطور میتوان ایدهتان را برجسته کرد؟ آیا زمان بر ایدهای که در ذهن دارید تاثیر میگذارد؟ آیا این ایده وابسته به مد روز است و ممکن است در ۱۰ سال آینده دورهاش تمام شود؟
۴- تست رابطه
نهایتا روابط احتمالی را که برند شما با مشتریان برقرار میکند بسنجید. مشتری را تصور کنید که از محصولات یا خدمات شما بسیار هیجان زده است. بهترین حالت چیست؟ باز هم برای خرید به شما مراجعه خواهد کرد؟ حاضر میشود پول بیشتری برای حق اشتراک بپردازد؟ به دوستانش در مورد خدمات شما خواهد گفت؟
این آزمایش به شما در ارزیابی مقدار درآمدی که در محدودهی زمانی معین با راضی نگه داشتن مشتری بدست میآید، کمک میکند. اساسا موضوع، سنجش رشد درآمد است.
اگر حس میکنید ایدهای که دارید قدرتمند و بادوام است، از این آزمونهای فکری استفاده کنید و موضوع را زیاد آسان نگیرید. هرچه در ابتدای کار سخت تر بگیرید و دید منتقدانه داشته باشید، در تحمل مشکلات آینده راحت تر عمل خواهید کرد.
برگرفته از: www.entrepreneur.com
برچسب های مهم
“اجازه بدهید به یادداشتم نگاهی بیاندازم. “چند بار این عبارت را از اطرافیان خود شنیدهاید؟
یادداشتبرداری مهارتی مهم در بسیاری از حوزههای کاری و تحقیقاتی است. اما آیا واقعا یادداشتبرداری میتواند به ما کمک کند تا در صورت نیاز نکات مهم را بفهمیم، به یاد بیاوریم و به اطلاعات مورد نیاز خود دست پیدا کنیم؟
در ادامه ۱۰ دلیل بیان میکنیم تا قانع شوید که افرادی که یادداشتبرداری میکنند زودتر به موفقیت میرسند.
۱- بطور فعالانه در حال یادگیری هستند.
عمل یادداشتبرداری بهترین راه برای درگیر شدن در جریان یادگیری است. افرادی که یادداشتبرداری میکنند بیشتر درگیر یادگیری هستند زیرا زمانی که مطلبی را یادداشت میکنند در واقع در حال پردازش اطلاعات و نوشتن نکات مهم بر روی کاغذ، در تبلت و یا لپتاپ خود هستند. آنها در حال آغاز پروسهی درک و برقراری ارتباط هستند که باید در مرحلهی بعد با هم یکی شوند.
۲- اهمیت یادآوری اطلاعات را میدانند.
دانش آموزان و دانشجویان نیاز دارند که همهی اطلاعات لازم را در زمان پاسخ به سوالات امتحانی به یاد بیاورند. یک سخنگو ممکن است یادداشتهای خود را در دست نگیرد اما اگر برای یادداشتبرداری وقت گذاشته باشد شانس بیشتری دارد تا همهی مطالبی که قصد بیان آنها را دارد آسانتر به یاد بیاورد. تحقیقات این مسئله را تائید میکند. Howe در سال ۱۹۷۰ دریافت که دانشآموزانی که یادداشتبرداری میکنند اطلاعات را حتی بعد از گذشت یک هفته، ۷ برابر بیشتر نسبت به آنهایی که یادداشت برداری نمیکنند، به یاد میآورند.
۳- میدانند چگونه نکات و اطلاعات را سازماندهی کنند.
زمانی که نوبت به ذخیره و بازیابی نکات، دادهها، اطلاعات تماس برای مدیران و دانشجویان میرسد، مدیریت این منابع اطلاعاتی برای آنها چالشبرانگیز است. اگر دانشجو یک سیستم طبقهبندی قدیمی داشته باشد ممکن است دریافتن اطلاعات لازم به او کمک کند اما تکنولوژی مدرن راهحلهای فوقالعادهای برای ذخیره و بازیابی انواع اطلاعات مهیا کرده است. تصور کنید که تنها با دوبار کلیک کردن میتوانید به یک مشتری ایمیل بفرستید. دانشجویان و مدیران میدانند که در هنگام پیدا کردن اطلاعات بطور سریع و آسان، زمان بسیار اهمیت دارد و داشتن سیستمی برای یادداشتبرداری موثر میتواند در این راه به آنها کمک کند.
۴- میدانند چگونه برای یادداشتبرداری آماده شوند.
خیلی اوقات دانشجویان و مدیران باید به یک سخنرانی مشکل گوش دهند و یا در موقعیتی قرار میگیرند که نکتهبرداری بسیار لازم است. اگر مطلب درسی باشد معمولا استاد سخنان خود را به متنی از یک کتاب ارجاع میدهد. از پیش خواندن متن، میتواند عامل مفیدی در این موقعیت باشد زیرا با این کار مخاطبان میتوانند فهمی کلی از متن به دست آورند. با از پیشخوانی مخاطبان میتوانند معانی اصطلاحات و مفاهیم ناآشنا را پیدا کنند، دادهها را بررسی کنند، از اطلاعات زائد و غیر مرتب اجتناب کنند و قبل از شروع سخنرانی نکات مهم را یاد بگیرند.
۵- سیستم یادداشتبرداری کارآمد خود را دارند.
چه کسی میگوید نوشتن اطلاعات با جملههای کامل فکر خوبی است؟ بهتر است از مختصرنویسی و یا سیستمهای دیگر استفاده کنید. به علاوه، کلمه به کلمه نوشتن نکات باعث جا انداختن بسیاری از عناصر مهم در روند یادگیری و یادآوری میشود. ترسیم تصویری روش مناسبی برای رفع این مشکل است، به ویژه اگر دانشآموزان یادگیرندهی تصویری باشند. بسیاری از افراد لیست عبارات مخفف شده و علائم مخصوص به خود را برای یادداشتهای خود ایجاد میکنند که روش بسیار خوبی برای صرفهجویی در زمان است.
۶- در تشخیص نشانهها بسیار زیرک هستند.
یادداشتبردارها کارهای زیادی برای انجام دادن دارند. آنها باید مهارتهای شنیداری خود را بهبود بدهند و سرعت نوشتن یا تایپ کردن و قدرت تمرکز خود را بالا ببرند. اگر توجه آنها در یکی از این زمینهها ضعیف باشد، در نکتهبرداری آنها مشکل به وجود خواهد آمد. نکتهبردارهای خوب یک حس ششم برای تشخیص نشانههای کلامی و غیر کلامی در خود پرورش میدهند که میتواند کمک بزرگی باشد. به طور مثال: سخنران در یک سخنرانی اغلب مکث میکند و گاهی یک نکته را چند بار تکرار میکند، بعضی اوقات آرامتر سخن میگوید وممکن است تن و آهنگ صدای خود را تغییر دهد. گاهی سخنران از نشانههای غیر کلامی استفاده میکند، روی یک تخته مینویسد یا ژستهای دراماتیک میگیرد. یادداشتبردارها این نشانهها را تشخیص میدهند و از آنها برای به دست آوردن زمان و دخیرهی انرژی ذهنی استفاده میکنند.
۷- تنها به نکات معلم تکیه نمیکنند.
بسیاری از دانشجویان از سخنران درخواست یک کپی از نکتهها یا پاورپوینت و یا دیگر نرمافزارهای استفاده شده را دارند. این کار نتایج خیلی خوبی برای دانشجویان به دنبال ندارد و با انجام همیشگی این کار از پیشرفت این دانشجویان کاسته میشود. کلید یادگیری موفق، درگیر شدن در موضوعات، پردازش اطلاعات و سپس بازسازی آن برای افزایش فهم و بازیابی محتوا است. نکتهبرداری موثرترین روش برای رسیدن به این مقصود است.
۸- آنها خوانندگان کارآمدتری هستند.
بسیاری از دانشجویان در حال خواندن مطالب یادداشتبرداری میکنند و برخی مدیران مجبورند مطالب و دستورالعملهای خستهکننده را با تلاش زیاد بررسی کنند. یادداشتبرداری روشی عالی برای حفظ تمرکز است و به شما کمک میکند نکات کلیدی را به صورت خلاصه در اختیار داشته باشید. آنها از خود میپرسند “نکات اصلی چه بودند؟” و اگر در یادآوری مشکل دارند، میتواند همیشه نگاهی سریع به یادداشتهای خود بیاندازند. به مرور زمان این افراد خوانندگان بهتر و سریعتری خواهند شد. میزان حواسپرتی آنها نیز در هنگام خواندن کمتر میشود زیرا برای تشخیص نکتهای که میخواهند یادداشت کنند باید توجه بسیاری داشته باشند.
۹- همیشه آمادهی یادداشت کردن نظرات هستند.
ریچارد برانسون اذعان میکند که اگر در طول جلسات و شبکه های ارتباطی یادداشتبرداری نمیکرد چه بسا بسیاری از شرکتهای ویرجین و پروژهها هرگز خلق نمیشدند. او توجیه خوبی برای یادداشتبرداری دارد و بیان کرد که زنان در یادداشتبرداری از مردان بهتر هستند.
“مهم نیست که چه اندازه یک ایده کوچک، ساده و یا پیچیده باشد، آن را یادداشت کنید. اما تنها آن را برای نکتهبرداری یادداشت نکنید بلکه ایدههایتان را دنبال کنید و آنها را تبدیل به اهداف عملی و قابل اندازهگیری کنید. اگر اهداف خود را یادداشت نکنید، ممکن است قبل از بیرون رفتن از اتاق از ذهن شما خارج شوند.” (ریچارد برانسون)
۱۰- میدانند که یادداشتبرداری به آنها کمک میکند که به اهداف خود دست پیدا کنند.
مطالعاتی در زمینهی تاثیر نکتهبرداری، دست نویس و تایپی، بر افزایش یادگیری و دستیابی به اهداف صورت گرفته است. محققان دانشگاه دومینیکن کالیفرنیا کشف کردهاند که نوشتن اهداف و تقسیمبندی آنها عاملی تعیینکننده است که به افراد در دسترسی به اهدافشان کمک میکند. این محققان اذعان داشتهاند که شانس موفقیت افرادی که اهداف خود را یادداشت میکنند در حدود ۳۳% بالاتر است. همچنین کتاب جالبی به نام “بنویس تا اتفاق بیافتد” نوشتهی هنریتا آن کلوزر نیز به چاپ رسیده است که توضیح میدهد چرا یادداشت کردن اهداف برای رسیدن به موفقیت مهم است.
از این پس در هنگام شرکت در رویدادها، کنفرانسها، گفتگوها و یا جلسات توجه کنید و ببینید چه تعداد از افراد شرکت کننده در حال یادداشتبرداری هستند. آنها افرادی هستند که در زندگی موفق هستند و یا به موفقیت دست خواهند یافت. آیا شما دوست دارید یکی از آنها باشید؟
برگرفته از: www.lifehack.org
برچسب های مهم